فیلم روایتگر پیرمردی روستایی به نام «دستگیر» است که با یاسین نوه خردسال و ناشنوایش در جاده کابل حیرتان در انتظار یک کامیون است تا او را به معدن زغالسنگ نزد پسرش ببرد. او در این فکر است که چگونه خبر فاجعهای را که بر سر خانوادهاش آمده است به پسر زودخشمش بدهد...[۱]