هنگامی که ادنا هشتاد ساله به طرز مشکوکی ناپدید می شود فرزندش کی و نوه اش سم به خانه قدیمی و در حال تخریب خانوادگیشان می زوند و سرنخ هایی از وخیم شدن بیماری زوال عقل او پیدا می کنند زمانی که ادنا به همان شکل مرموزی که گم شده بود پیدا می شود نگرانی کی از این که ادنا نمیخواهد یا نمیتواند بگوید کجا بوده است با شور و شوق گستاخانه سم نسبت به بازگشت او در تضاد قرار می گیرند . با این حال هر چه رفتار ادنا بی ثبات تر می شود کی و سم بیشتر احساس می کنند که نیرویی مرموز در خانه وجود دارد و کنترل ادنا را در اختیار گرفته است …