داستان درباره لسی است که یک سگ وفادار و بهترین دوست فلو 12 ساله است است. فلو تا زمانی که به خاطر می آورد، او و سگ وفادارش در یک روستای آرام در جنوب آلمان زندگی کرده اند. با این حال، یک روز، آندریاس پدر فلوریان شغل خود را از دست می دهد، به این معنی که خانواده باید به یک آپارتمان کوچکتر نقل مکان کنند، جایی که لسی دیگر نمی تواند زندگی کند زیرا ورود سگ ها در آنجا ممنوع است. پدر فلو سگ را به خانه نوه اش می فرستد، اما آیا لسی از این موضوع خوشحال است؟